امشب بعد از مراسم با یک دانشجوی عراقی اهل حلبچه صحبت می کردم. دانشجوی روانشناسی دانشگاه تهران است.
می گفت ایران را به کشورهای دیگر ترجیح می دهم و به همین خاطر برای ادامه تحصیل به تهران آمده ام. بخاطر مردمانش، امنیتش و نزدیکی فرهنگی که داریم. یک پسر کوچکی به نام "نامی" داشت.
یک دانشجوی سقزی به جمع ما اضافه شد. خب ایشون هم کرد بود.
صحبتش این بود که من یک پروژکتور دارم و دوست دارم در ثواب این مجلس سهیم باشم. اگر قابل استفاده است بیارم.
بچه های دیگه اومدن و صحبت این شد که بعد از نماز زیارت عاشورا بخونیم یا نخونیم؟ یکی از بچه ها گفت توی مجتمع یک سنی داریم که اعتراض می کنه. خب دو دانشجوی کُرد زبان هم سنی بودند. از دانشجوی سقزی پرسیدم شما هم اهل سنت هستید دیگه؟ گفت : آره.
عمدا این سوال رو پرسیدم که بچه ها حواسشون جمع باشه و حرف نامربوط نزنند. اما نمی دونم فردا زیارت عاشورا بخونیم یا نه.
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۰/۰۵/۲۱ توسط دوست طلبه شما
|