وسواس است، خصوصیت شخصی است یا بدبینی یا هر علت دیگری است نمی دانم. روضه می خواند، همه گریه می کنند من توی گوگل دارم سرچ می کنم که روضه ای که خوند، درست بود یا نه؟ گریه کنم براش یا نه؟ خخخخ خنده داره حال بیخود من.
مثلا امشب. مداح محترم گفتند که در جنگ صفین حضرت علی علیه السلام حاضر نبود خضاب کند و رنگی به ریش های سفیدش بزند زیرا فرمودند بعد از 30 سال هنوز عزادار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها هستند.
من تعجب کردم. همه در حال خوش معنوی و من در گوگل
ظاهرا ماجرا همان وعده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که به امیرالمومنین وعده دادند که ریش هایت از خون سرت خضاب و رنگین خواهد شد. و حضرت علی علیه السلام به شوق این وعده پیامبر اکرم ص ریش های خودش را خضاب نمی کرد. و ماجرا ربطی به شهادت حضرت زهرا س ندارد.
جالب اینجاست که وقتی پیامبر اکرم ص این وعده را دادند، امیر المومنین ع نگران هستند و از پیامبر می پرسند در آن روز که ریش هایم از موی سرم رنگین می شود آیا ایمان دارم؟
امیرمومنان نگران عاقبت به خیر بودن خودش است و می ترسد.
و من خیالم راحته. هر کاری می کنم و می گویم آخرش توبه می کنم و یا دلت پاک باشه کافیه و خلاصه این گناهانی که من انجام می دم که مهم نیستند!