صحبت با خانمی که طلاق گرفته بود به اینجا رسید که برای ازدواج دوم ملاک های سخت گیرانه نداشته باشیم.
فرض کنیم آقایی با یک فرزند به خواستگاری شما بیاید، می پذیرید یا نه؟
کم و بیش و برای بعضی ها به اینجا رسیده ایم که نگهداری از یک سگ و وقت گذاشتن برای یک حیوان، کلاسِ زندگی و آبروست اما محبت کردن به فرزندِ همسر، نکوهیده و ناپسند است و اصلا به چنین خواستگارانی فکر هم نمیکنند.
برچسبها: فرهنگ, طلاق, سگ
طبیعت بشر بر آزادی از هر قید و رفع تکلیف است. به سمت آزادی شهوات تمایل دارد. بعضی از شیعیان نیز برای این تمایل خود، دست به دامان حرافاتی شده اند تا بهانه ای برای انجام هر کاری داشته باشند. شهید مطهری که پرچمدار مبارزه با خرافات است چند مثال میزند:
کسانی که محبت حضرت علیع یا گریه بر امام حسینع را کافی دانستند و آن را بهانهای برای انجام هر کاری قرار دادهاند.
افرادی که گفتند در ایام نهم ربیع الاول سه روز "رفع القلم" شده است و میتوان دست به هر اقدامی زد و ...
متاسفانه دنیای اسلام و احوال مسلمانان از این خرافاتِ وحدت شکن، آسیبهای فراوانی خورده است.
برچسبها: وحدت, خرافات
می گویند رستم آنقدر قوی بود که وقتی قابله دستش را گرفت که او را به دنیا بیاورد، زورش به رستم نرسید و رستم قابله را به داخل کشاند.😅
زیباییهای این دنیای فریبکار، رستمی برایمان شده است. قرار بود به عالمی بزرگتر و بالاتر اوج بگیریم اما ما را به رحم تاریک این دنیا کشانده است و محبوس شده ایم.😔
این دنیا نسبت به عالم بالاتر برای انسان، بسان رحم تاریک مادر است نسبت به این دنیا.
برچسبها: دنیا
به دنبال کتاب به کتابفروشی های دور میدان انقلاب سرک میکشیدم.
چیزی که به چشم میخوره کتاب های کمک آموزشی، کنکوری و کتاب های زردی مثل موفقیت در یک هفته و راز است. نهایتا چند اثر محدود برجسته از رمان های مشهور گوشه خیابان پهن است. توی این گردش عجولانه به کتاب جدید و فاخر و ارزشمند قابل توجهی برنمیخوری که تابلو شده باشد و این گردش هر چند کوتاه، تو را در شناخت کتاب های جدید کمکی نمی کند.
از تحلیل های آبکی وابسته به یک نگاه و یک خاطره باید دور باشیم. اما به هر حال به ذهنم رسید اگر میدان انقلاب جایی برای خرید کتاب باشد و ویترین کتاب فروشی های ما، کتاب های کنکوری و رمان های خستهی پنجاه سال پیش است، ما ایرانیها کتابخوان نیستیم و با کتاب فاصله زیادی هنوز داریم.
برچسبها: فرهنگ, کتاب
از کتاب "الهی نامه" مرحوم علامه حسن زاده آملی:
الهی چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
الهی ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره ی و ما همه هیچ کاره ایم و تنها تو کاره ی.
الهی وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهی چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم.
الهی بسیار کسانی دعوی بندگی کرده اند و دم از ترک دنیا زده اند، تا دنیا بدیشان روی آورد جز وی همه را پشت پا زده اند این بنده در معرض امتحان درنیامده شرمسار است بحق خودت ثَبِّت قَلبِی عَلَی دِینِک.
الهی ناتوانم و در راهم و گردنه های سخت در پیش است و رهزن های بسیار در کمین و بار گران بر دوش یا هادی اهدنا الصّراط المستقیم صراط الّذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضّالین.
الهی از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام از انس و جان شرمنده ام حتی از روی شیطان شرمنده ام که همه در کار خود استوارند و این سست عهد ناپایدار.
الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید کرد.
الهی آزمودم تا شکم دائر است دل بائر است یا من یحیی الارض المیته دل دائرم ده.
الهی همه از تو دوا خواهند و حسن از تو درد.
الهی آن خواهم که هیچ نخواهم.
الهی ما را یاری دیدن خورشید نیست، دم از دیدار خورشید آفرین چون زنیم.
الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.
الهى همه آرامش خواهند و حسن بى تابى، همه سامان خواهند و حسن بى سامانى.
الهى چون در تو مى نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم.
الهى به فضلت سینه بى کینه ام دادى به جودت شرح صدرم عطا بفرما.
الهى عقل گوید الحذر الحذر، عشق گوید العجل العجل آن گوید دور باش و این گوید زود باش.
الهى ضعیف ظلوم و جهول کجا و واحد قهّار کجا.
الهى اگر چه درویشم ولى داراتر از من کیست که تو دارایى منى.
الهى دندان دادى، نان دادى، جان دادى؛ جانان بده.
الهى اثر و صنع توأم چگونه به خود نبالم.
الهى کلمات و کلامت که این قدر شیرین و دلنشین اند خودت چونى.
الهى خوش دلم که از درد می نالم که هر دردى را درمانى نهاده اى.
برچسبها: دعا