من رو محکوم میکرد که شما یعنی جمهوری اسلامی به فمینیست اسلامی رسیدید. بیجهت طرفدار زنها هستید.
از این ماجرا هم غیرتی شده بود و حاضر نبود کوتاه بیاد و عذرخواهی بکنه هم طاقتش تمام شده بود و کم مونده بود که سرخی چشمهاش با اشک، آرام بشه.
اصرار میکردم خب اشتباه کردی به یک خانم گفتی چاق!
قبول نمیکرد. میگفت خب چی میگفتم؟ همکارهاش نمیدونستن کدام خانم منظورم هست. مجبور شدم بگم همون خانمی که چاق بود.
به گوش خانم چاق رسیده بود که چنین حرفی زده و حالا کارش رو متوقف کرده بودند.
شکایت میکنم ازشون. فوقش بگن توهین کردی و ... اجازه نداشتند کارم را متوقف کنند. آبجی من وکیل است و ...
پر از سوء ظن و خشم و غیرت و لهجه ترکی بود.
گوشی دستم بود. گفت داری فیلم ازم میگیری؟
تلفنم زنگ زند و جواب دادم. گفت: داری راپورت من رو میدی؟
دیوانه کرد من رو
آب خورد و چای براش آوردم و کمی گذشت که آروم بشه و اطمینان بکنه.
مدارا با مردم نیمی از خرد است.
برچسبها: مهارتهای زندگی