طلبه‌ای از جنس تو
آرزو دارم دلی آرام

می گفتند هر چند شجاعت دارد اما روش جنگ نمی داند. عصرگاه که زمان جنگ نیست. صبح زود باید جنگ را آغاز کرد.
اما امیر المومنین علیه السلام استدلالش این بود که عصر باید جنگید که زودتر شعله جنگ خاموش بشود. شب بشود و افراد کمتری کشته بشوند. آنها که پیشمان شده اند بتوانند از تاریکی شب برای فرار کردن استفاده کنند.
برای انسان ارزش قائل بود. هر که باشد هر کجا که باشد حتی اگر دشمن او باشد و شمشیر کشیده باشد. امام سجاد علیه السلام حاضر بود راهی نشان بدهد که یزید هم نجات پیدا کند.
عکس آقای ملایی جودوکار ایرانی را دیدم که به پرچم کشور مغولستان احترام می گذارد و برای این کشور بازی می کند، عکسی که یک ایرانی به پرچم یک کشور دیگر احترام می گذارد، در دلم برایش دعا کردم. او نمی خواهد ایرانی باشد و می خواهد به کشور مغولستان احترام بگذارد، به هر حال انسان است و از خدا می خواهیم که رشد اخلاقی و ورزشی را توامان به دست بیاورد.
وقتی شنیدم که مدالش را به مردم اسرائیل هدیه داده است، حاضرم بر او نفرین ( نه آفرین ) بفرستم. نفرین یعنی این کار تو را نمی پسندم. از دوستی با رژیم ضد انسانی اسرائیل بیزارم. اما همچنان که شمشیر کشیده ام و تو را نمی پسندم اما باز هم از خداوند هدایت تو را می خواهم و می خواهم که تو را دوست داشته باشم برای اینکه مسیر بازگشت برایت فراهم شود. نه به ایران بلکه به راه درست و اگر کاری بتوان کرد برای بازگشت به مسیر صحیح، باید انجام داد.

بعضی خیال می کنند که هر ایرانی هر جا که باشد باید از او حمایت کنیم. مگر من نژاد پرست هستم که هر ایرانی با هر کاری که انجام می دهد را مورد حمایت قرار بدهم؟
و بعضی گمان می کنند هر ایرانی که از ایران مهاجرت کرد، خواننده یا بازیگر یا ورزشکار اگر رفته است به این معناست که حتما ما ایرانی ها در حق او کوتاهی کرده ایم.
چرا اینقدر سیاه و سفید؟
چرا هر اتفاقی بهانه ای برای حمله کردن به ملت و دولت خودمان باشد؟ نمی توان یک ایرانی مهاجر که برای مهاجرتش وارد هزار بازی سیاسی و حتی حمایت از اسرائیل شده است را نقد کرد؟
 


برچسب‌ها: ملایی, اسرائیل, انسان
نوشته شده در تاريخ ۱۴۰۰/۰۵/۰۸ توسط دوست طلبه شما |
.: Weblog Themes By Blog Skin :.

شارژ ایرانسل

فروشگاه اينترنتي ايران آرنا

دانلود